√006 چرا نباید کلاریس آیوازیان میشدم ؟

همانا که یکی از باگ های زندگی امکان نداشتن زندگی توی کتاب هاییه که میخونی و عاشقشون میشی :دی
تا حالا هزار تا کتاب خوندم و با این وجود هربار یکی ازم پرسیده 
اگر امکانش وجود داشت دوست داشتی توی کدوم کتاب زندگی کنی جوابم فقط یک چیز بوده :
کتاب چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد 

  • مــارﮮ
سلام 
تیتر (نمیدونم چ مدت) شوتم کرد به بیش از یک دهه پیش !
تهران ـ کتابفروشی گردی روبروی دانشگاه ـ پیرزاد ـ فرسایی ـ تئاتر ـ هدیه ترجمۀ کتاب ب آلمانی ـ مرسی !
یکی از کارهای خوبِ خانوم پیرزادِ (چاپ اول) ک خوندم ! روایتی از زندگیِ زن ـ صریح و ساده و روان 
زمستون ترجمۀ عالی آلمانیش رو هم که سالها تو نخونده ها خاک میخورد رو تموم کردم که خیلی لذت بردم و چندتایی از دیالوگ هاشو یاداشت کردم و خبیثانه استفاده میکنم :)) 
فضولیم رو ببخش ! چاپ چندمش رو خوندی ؟ چون ی جایی خوندم (یادم نیست) از چاپ پنجاهم هم عبور کرد .
و بهت تبریک میگم برای هزارمین کتاب !

اگر اشتباه نکنم مشابه این جمله ات  ( یکی از باگ های زندگی امکان نداشتن زندگی توی کتاب هاست) رو توی ـ خلاء موقت از جی کی رولینگ خوندم .

شاگرد مجازی هم میپذیرید ؟ (اگر درست متوجه شده باشم ـ برای نقاشی)
سلام
در واقع این توی این کتاب به نظر من روح زندگی موج میزنه و جادویی داره که روزمرگی نوشته شده رو کسل کننده نمیکنه
من چاپ چهل و چهارم و خوندم و فکر کنم امسال نمایشگاه کتاب چاپ هفتادم رو برای فروش گذاشته بود !
حقیقتا خوشحال میشم و ذوق میکنم وقتی کسی درک میکنه راجع به این کتاب چی میگم و احساس من و درک میکنه :)

شاگرد برای نقاشی ؟ 
تنها چیزی که متاسفانه توی زندگیم اصلا استعدادش رو نداشتم نقاشی بوده :دی
من توی کلی کتاب می خوام زندگی کنم.تعداد این کتاب ها خیلی زیاده.خیلی زیاد. :)
کتاب چراغ ها را من خاموش می کنم رو نخونم.کتاب خوبیه؟
نظرات راجع بهش متفاوته حقیقتش
و حد وسط هم نداره
یعنی یا کسایی که خوندن بی نهایت مثل من با عمق وجودشون درک کردن 
یا به نظرشون خیلی بی معنی و بی محتوا اومده
برای همین چیزی بهت نمیگم که تو ذهنت پیش داوری شکل بگیره اما پیشنهاد میکنم حتما بخونیش 
من هیک رو می کشیدم بیرون. شایدم گیلبرت رو. یا لوی.
چه خوش اشتها :دی
واقعا!
یه باگ بزرگ‌تر هم اینه که نمی‌تونی شخصیتایی که عاشقشون می‌شی رو از کتاب بکشی بیرون و باهاشون زندگی کنی. 
هوووم
اگه میتونستم یه شخصیتی رو بکشم بیرون و باهاش زندگی کنم انتخابم بابا لنگ دراز بود :دی
واقعاً این یک باگه که هیچوقتم نمیشه لامصب!!!
متاسفانه :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

مـداد رنگــی

تو مثل یه اتفاقی ، که یه روز خوب میفته

من به خودم به چشم یک مداد رنگی نگاه میکنم
شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم
اما می دانم روزی ،
برای کامل کردن نقاشی ات
به من نیاز پیدا خواهی کرد
.
.
.
.
Follow your dreams
(:...they know the way

instagram:medadrangi_mary
Designed By Erfan Powered by Bayan