√018

خوشحالی یعنی صبح روز تعطیل از خواب بیدار شی و ببینی بوی کیک کاکائویی خواهرت خونه رو برداشته و
مامانت داره هسته های آلبالو رو برای درست کردن مربا جدا میکنه و از اونور روی گاز مواد لواشک داره غلغل میزنه :دی

ناراحتی یعنی چشمت رو که از خواب باز میکنی یه عالم اخبار بد و دلهره آور از تو صفحه گوشی بپره جلو چشمت و
ضربان قلبت رو ببره روی هزار و با خودت فکر کنی خدایا کاش وطن جایی برای زندگی بود :(

عشق یعنی مامان بزرگ که یه ربع بعد بیدار شدنت از خواب زنگ میزنه بهت و میگه حالا که مامانت ناز میکنه بیاد خونمون
تو راضیش کن و بیارش،میخوام شب براتون قورمه سبزی درست کنم :*

آرامش یعنی جناب یار که وقتی بهش میگم میترسم از آینده میخنده و میگه نترس،من حواسم به همه چیز هست،خیلی زود میریم جایی که تمام ترس هات و پشت سر بذاری و برق چشمات دوباره برگرده

دوستی یعنی وقتی چایی به دست نشستی و پنل وبلاگت رو باز کردی ببینی دو تا مهربون که عمر دوستیشون با تو فقط یک ماه و نیم از  شروع کار وبلاگته برات پیام خصوصی گذاشتن و فقط به خاطر یه روز نبودنت نگرانت شدن و حالت و پرسیدن،من چطوری عاشقتون نباشم ؟ ( ایموجی اشک شوق )


+ زندگی همینه ، تلفیقی از احساسات تلخ و شیرین مختلف در صبح تعطیل آخر هفته
  • مــارﮮ

√017 امان از آدم جوگیر

این روزا تقریبا تمام اوقات فراغتم صرف خوندن زبان میشه

یا هندزفری تو گوشمه و لیسنینگ گوش میدم

یا دارم گرامر میخونم و زیر لب بهش بد و بیراه میگم

یا دارم واژه و اصطلاح حفظ میکنم

در نتیجه تمامی موارد بالا  ذهنم به قدری انگلیسی و فارسی رو میکس کرده

که امروز صبح وقتی تو خواب و بیداری گوشیم و چک کردم و دیدم ساعت 6:10 صبح هست

هی با خودم بلند بلند میگفتم ساعت تن افتر سیکس :| :)))))))

  • مــارﮮ

√016

" وقتی مجبورید در جایی که اکنون هستید بمانید

کتاب خواندن به شما جایی برای رفتن می دهد "


+ نمیدونم این جمله از کیه،اما من و بسیار تحت تاثیر قرار داد 

++ وقتی صفحه library وبلاگ و ساختم با ذوق و شوق منتظر بودم کلی کتاب بهم معرفی شه اما متاسفانه

جز یک نفر کسی کتابی معرفی نکرد :( مشارکت کنید دوستان،خسیس نباشید :دی

+++ سعی میکنم از این به بعد هفته ای یک کتاب رو در library معرفی کنم و در موردش چند خطی توضیح بدم،

باشد که علاقه مندان مستفیض گردند :) 

++++ تصویر مربوطه کتاب هایی هست که هدیه برای یکی از دانش آموزام اومده و دل خودم تاپ تاپ میکنه برای خوندنشون ^__^

  • مــارﮮ

√015 مرسی که انقدر هستید :دی

بالاخره موفق شدم 54 عدد وبلاگ به روز شده رو بخونم و 

در صورت داشتن نظر مفید، کامنت بذارم و 

در صورت موافق بودن لایک کنم و

در صورت موافق نبودن دیسلایک کنم و ( البته تا حالا پیش نیومده دیسلایک بزنم،صرفا جهت جور شدن قافیه گفتم :)) )

مرسی که انقد هستید و همتون از من بهتر مینویسید و جذاب ترید و واژه ها زیر دستون یه جور دیگه ای تایپ میشن


بعدا نوشت :

تو همین فاصله تایپ کردن و انتشار این پست سه تا ستاره طلایی اون بالا روشن شد :/ :))))

  • مــارﮮ

√014

بدترین نوع حسادت ، حسادت تو محیط کار و روابط همکارانه ست

اینکه باید ثابت کنی اگر با تو از جانب مدیر بهتر رفتار میشه صرفا به خاطر اینکه کار بهتری ارائه میدی

نور چشمی نیستی

پاچه خار و چاپلوس نیستی

حتی خیلی مستعد یا نابغه هم نیستی

فقط داری تلاش میکنی

و بقیه این تلاش و نمیکنن

و به جای فهمیدن و درک کردن این موضوع و تلاش بیشتر انجام دادن ، عقده هاشون و سر تو خالی میکنن 

چون این راحت ترین کار براشونه !

  • مــارﮮ

√013 فقط سه ماه و ده روز مونده تا پاییز

با گرم شدن هوا و نزدیک شدن تابستون 

به این نتیجه رسیدم واقعا ترجیح میدم از سرما یخ بزنم بمیرم

تا اینکه از گرما تبخیر بشم :(((

از شش ماه اول سال متنفرم ،یکی من و برداره ببره قطب بندازه بغل پنگوئنا :/ :))))


  • مــارﮮ

√012

عمیقا احتیاج دارم یکی بیاد بزنه رو شونه ام 

بگه کم نیار

صبور باش

این اوضاع موقتیه

همیشگی نیست...

  • مــارﮮ

√011 سالگرد عشق

رفتیم باغ کتاب

دعوا کردیم

گریه کردیم

آشتی کردیم

خندیدیم

بوسیدیم

هدیه خریدیم و روز عاشقانه تموم شد

عزیزم پنجمین سالگرد با هم بودنمون مبارکه

سالگرد

  • مــارﮮ

√010 کارمند نمونه

هفته پیش چهارشنبه رو مرخصی گرفتم و وصل کردم به تعطیلی پنج شنبه، جمعه آخر هفته و کلی مشعوف شدم

امروز افتان خیزان و ناله کنان و برسر زنان و جامه دران اومدم سرکار و هربار به چهار روز 

تعطیلی آخر هفته فکر میکنم نیشم تا بناگوش باز میشه

خلاصه که مدیونید اگر ذره ای تو کارمند نمونه بودن من شک کنید :دی


پ .ن : عکسی که مشاهده می کنید میز کار اینجانب می باشد ^___^ 

miz

  • مــارﮮ

√009 و انسان را از خونی بسته شده آفرید

«... به اعتقاد من ٰدنیا تنها یک بخش است، دنیای اغنیا و در حاشیه آن توده ای از زباله های آلوده آن به نام دیگران!

از ماهیت اصلی روح چیزی نمی دانم، اما این را کاملا فهمیده ام که روح از کدام بخش بدن تا مرز انهدام سقوط میکند،

از نقطه سیاه رنگ و ریزی در مردمک چشم...

و اینکه نگاه انسان ها،از نگاه گرگ ها نیز ناپایدارتر است و آنچه در نگاه انسان ها دیده میشود، به مراتب وحشتناک تر از نگاه گرگ هاست...»


کریستین بوبن -  دیوانه وار

  • مــارﮮ

مـداد رنگــی

تو مثل یه اتفاقی ، که یه روز خوب میفته

من به خودم به چشم یک مداد رنگی نگاه میکنم
شاید رنگ مورد علاقه تو نباشم
اما می دانم روزی ،
برای کامل کردن نقاشی ات
به من نیاز پیدا خواهی کرد
.
.
.
.
Follow your dreams
(:...they know the way

instagram:medadrangi_mary
Designed By Erfan Powered by Bayan